کد خبر : 1953
تاریخ انتشار : یکشنبه 20 آذر 1401 - 23:59

جمهوری اسلامی

دکتر سید حسین حسینی

جمهوری اسلامی ودستاوردها

جمهوری اسلامی ودستاوردها
اهمیت این توفیق وقتی برجسته می‌شود که به حجم حملات و تهدیدات وفشارهای متعددی که از ابتدای این نظام تاکنون با آن مواجه بوده است توجه کنیم؛

هدف هر انقلابی برپایی حکومتی است که انقلاب را به حرکت درآورده است حسب شعارهای اصلی انقلاب «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» استقلال، آزادی و جبهه سلبی انقلاب آرمان و جمهوری اسلامی آرمان های ایجابی انقلاب بود چراکه می‌خواهد یک جایگزین برای نظام پادشاهی ایجاد کند و اسلام هم محتوا و جهت گیری ها را در درون این حکومت مشخص کند به اعتقاد نگارنده این سطور انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به اهداف خود رسید و حکومت طراز ایدئولوژی خودش را برپا کرد و در یک فواصلی را نیز خودش تثبیت کرده است،هم اکنون یک نظامی هست مثل بقیه نظام های دیگر یعنی پیوندی با آن عقبه انقلابی خود جزء ایدئولوژی که به واسطه آن به نحوی در ساحت های جدید در این نظام جدید انتشار پیدا کرده است نسبت دیگری ندارد لذا با یک نظام جدیدی روبرو هستیم که توفیق یا شکسته آن دیگر معطوف به انقلاب نیست. به همین دلیل در این مطلب به نقاط قوت و توفیقات به اعتبار پیروزی ها و پیشرفت های این نظام خواهم پرداخت

اولین توفیق نظام وجود و دوام جمهوری اسلامی است اهمیت این توفیق وقتی برجسته می‌شود که به حجم حملات و تهدیدات وفشارهای متعددی که از ابتدای این نظام تاکنون با آن مواجه بوده است توجه کنیم، همان واقعیتی که امروزه تحت عنوان مقابله های ترکیبی جنگ هیبریدی و جنگ شناختی از آنها نام می برند به عبارت دیگر در تنها در یک جبهه با رویارویی مواجه نیست بلکه در جبهه های متعدد و عدیده ای رویارو هستیم هر چقدر هم به این روزها می رسیم این تعدد و تنوع افزایش پیدا کرده است گویا جنگ احزابی ایجاد شده است همه اینها به یک اشتراک به اتفاق ائتلاف که آن بر مخالفت با جمهوری اسلامی است رسیده اند و همزمان این رویارویی را شکل داده اند بنابر دلایل ذکر شده حفظ، بقا و تدوام پیدا کردن نظام را میتوان یک توفیق محسوب کرد که مهمترین توفیق آن است قابل ذکر است که ابن توفیق حداقلی است. توفیقات و پیشرفت های دیگری هم وجود دارد که ادامه‌می آید.

توفیق دوم مربوط به نحوه چگونه بودن است* جمهوری اسلامی یک فرصتی بود برای شکل دادن به یک جامعه باز زنده پویا و پرتکاپو پرداختن به هر کدام از عناصر مذکور فرصت دیگری را می طلبد که از حوصله این مطلب خارج است میتوان اشاره کرد که هر کس می‌تواند این شرایط را با جامعه قبل از انقلاب کجا ذیل حکومت پهلوی و با جوامع همتراز در برخی از سطوح و عناوین آن وحتی با برخی از جوامع پیشرفته اروپایی مقایسه کند. همین اتفاقات اخیر خود بیانگر زنده بودن و پرتکاپو بودن جمهوری اسلامی میباشد، اظهارات مولوی عبدالحمید مبنی بر خفقان در جامعه مصداق بارزی است که البته ا نقض ادعای خویش است ولی آن را با جرأت و جسارت بیان می کند. دشمنان ما به زنده بودن و پویا بودن ایران به طور ضمنی اعتراف می‌کنند چرا که جامعه مرده را به راحتی می توان تسخیر کرد اما جامعه زنده را باید مشغول کرد یا از مسیر منحرف کرد فهم عمیق از تمرکز بر ایران، فعال کردن تعداد زیادی سایت و رسانه به جهت انحراف از مسیر پیشرفت و توسعه توسط نظام سلطه گویای همین توفیق هست، چرا که مشاهده می شود حتی در اوج کشت و کشتار مردم بی دفاع توسط داعشی ها پیکان حملات روی جمهوری اسلامی است نه روی داعشیان در تمامی این سالها جمهوری اسلامی است که کانون توجه نظام سلطه است پس بنابراین نتیجه گرفته می شود جامعه زنده است و دارای قدرت و ظرفیت در همه حوزه هاست به همین جهت هست که نظام سلطه کانون توجه خودش رو بر ایران قرار داده است. کشور ایران کشور کاملی است حتی اگر راه های ارتباطی اش بسته شود برای خودش می تواند به یک حیاط متعارف ادامه دهد این به این معنی نیست که می توانیم روی پای خودمان بایستیم و با جهان ارتباط برقرار نکنیم بلکه ما یک صور کاملی از حیات داریم ایران را با کشورهای همسایه خلیج فارس و با بعضی از جوامع هم که خیلی ادعا دارند اما کامل نیستند مقایسه کنید. از جنبه دیگر در ایران از لیبرال ترین ، مردمی‌ترین گرایشات تا سنتی ترین جریانات وجود دارند که زنده هستند، نقش‌آفرینی می‌کنند و به دنبال این هستند که ظرفیت جایگاه و موقعیت خود را تقویت کند و جایگاه جدیدی را به دست بیاورند که حکایت از پویا و زنده بودن ایران دارد

سومین توفیق *گشودن دریچه جدیدی به روی انسان توسط جمهوری اسلامی برای توجه به مسائل جدی‌تر و بنیادی ترحیات* همان چیزی که فوکو را از متروپل به اینطرف آورده و توجهات متعددی را از جنس فوکو به خودش جلب کرده که گویا قرار است در اینجا اتفاق دیگری رقم بخورد، نمی گویم که آن اتفاق رقم خورده اما می‌توان آن را به‌عنوان یکی از ظرفیت های جمهوری اسلامی قلمداد کرد.

ظرفیتی که امروزه یک جریان جدیدی علیه او به عنوان جریان غرب به پا خواسته است هنوز طرف های مقابل ایران نتوانستند مدعای خودرو به منصه ظهور برساند، تحقق بخشند و در عرصه اجتماعی نهادینه کنند در نیمه راه به همین میزان به جمهوری اسلامی فرصت داده نشد و علیه این پنجره ای جدید و این امکان حیات جدید مخالفت های آنها شدت گرفته است برخی از اتفاقات اخیر ایران به خاطر ظرفیت گشودن همین پنجره جدید است اعتقادم بر این است که این مخالفت ها را نشانه پیروزی جمهوری اسلامی باید قلمداد کرد،با علم به اینکه این مخالفت ها علیه این پنجره جدید است اما اینقدر موضوعیت پیدا کرده است که عده ای را به تکاپو وادار کرده است که این پنجره از حیات بشر را ببندند گویا همه چیز باید به ماقبل از نقطه گشودن این پنجره جدید برگردد تصویر این نقطه کجا است؟ در پاسخ باید گفت :حذف ایران و اثرات ایران در صحنه جهانی، در بین کشورهای مسلمان و برخی از کشورهای جهان سوم ان‌نقطه هست آن موقع آن چیزی که می ماند همان چیزی است که در ایران قبل از انقلاب اسلامی وجود داشته است.

تغییر موقعیت دین در ایران و جهان و نزد فرد و آحاد جامعه اکنون موقعیت کنونی دین در در صحنه جهانی تغییر کرده است، دین از انزوا انفعال و از متهم بودن و ابژه بودن خارج شده است .نمی‌گویم بعد از اینکه بیرون آمده کار شاقو بزرگی را انجام داده است.امادر یک موقعیت مدعی قرار گرفته است. در عرصه‌های مختلف با ظرفیت و جسارت آمده ایستاده است و مدعایی دارد، اینقدر هم در داشتن این ادعا تند رفته که حتی خواهد علم اسلامی را بسازد. تغییر این موقعیت یک‌ دستاورداست.پیتر برگر جامعه شناس که به بررسی جریانات مقابل مدرنیته پرداخته است،می گوید تنها جریانی که پتانسیل و ظرفیت عبور از مدرنیته را دارد اسلام هست.

جمهوری اسلامی کمک کرد بسیاری از تصورات وکلیشه های کهنه شده از دین زدوده شود* جمهوری اسلامی کلیشه های کهنه در باب نسبت دین با سیاست ،اجتماع ،قدرت،تغییر ،تحول و نوشدن را تغییر داد. تصوراتی از این قبیل که دین گسسته از دنیا هست،به سیاست و اجتماع بی اعتنا هست،در گوشه ای از حیات اجتماعی به سر میبرد،هیچ نسبتی با قدرت ندارد واگرهم‌ دارد نسبت اپوزیسیونی دارد ،بدین معنا که علیه قدرت است،هیچگاه اساسا ظرفیت پرقدرت نشستن را ندارد واگر قرار گیرد به سرنوشت قرون وسطی دچار می شود اصلاح کرد.در حوزه های دیگر از قبیل نسبت دین با عقل،معرفت،فرهنک وهنر به تصحیح کلیشه هاپرداخت وصورت های دیگری را رقم زد که البته صورت های پر مسأله ای هستند ومعضلات عدیده ای را برای خودش ایجاد کرد که پرداختن به آنها مجال دیگری را می طلبد.

وادار کردن نظریه پردازان حوزه دین به دست برداشتن از نگاه تاویل گرایی* تاویل گرایان نگاه یکسانی به همه ادیان داشتند وبرای آنها یک حکم صادر می کردند،اما جمهوری اسلامی دین پژوهان را وادار کرد که حساب ادیان دیگر از حساب اسلام جدا کنند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.